بانو دلکش و ناصر ملک مطیعی در صحنه ای از فیلم عروس فراری می گذرم می گذرم می گذرم ز برای تو از جان می گذرم ز دیار تو گریان می گذرم اشک و آهم زاد راهم می روم و دست دعا بر آسمان دارم دور از یاران افتان خیزان می روم و دام بلا به پای جان دارم من و شور عشق و خانه بدوشی من و شام هجر و کنج خموشی ره بی پایانی دارم من سر بی سامانی دارم من من از شهر تو چون نالان می گذرم تنها سایه ی من باشد همسفرم این عشق تو مرا بنگر تا کجا کشانده دست از دلم بدار که دگر طاقتم نمانده
اشتراک گذاری در تلگرام
درباره این سایت